سوزیدن سوختن سوخته شدن محترق گردیدن (گشتن) : چون اخترم شگفت مکن چندین گر محترق شدم از گردان خور. (مسعود سعد) سوزنده شدن سوزان شدن محترق گردیدن (گشتن)
سوزیدن سوختن سوخته شدن محترق گردیدن (گشتن) : چون اخترم شگفت مکن چندین گر محترق شدم از گردان خور. (مسعود سعد) سوزنده شدن سوزان شدن محترق گردیدن (گشتن)